دنبالهای برای نوشتهی« اینجانب متنفر از اینجانب بودن»
سرگرمیاینجانب تو سن ۱۴ و ۱۵ سالگی چرخیدن در چت رومهای سطح اینترنت بود. تقریبا چت رومینبود که بهش سر نزده باشم! از چت روم بره ناقلا گرفته تا چت روم باران که اگه چت روم باز بوده باشید، حداقل یک بار به عنوان مهمان تو باران چت، چت کردین!
تو چت رومها معمولا با نامهای فیک و هویتهای جعلی مثل «امیر ۲۵ ته» خودم رو سرگرم میکردم. با توجه به سنی که داشتم اصلا در قید و بند عاشقی و پیدا کردن هم صحبت نبودم. تنها دلیل حضورم گرفتن نشان ناظر یا معاون بود که توانایی حکمرانی خاصی تو چت روم داشته باشم. تقریبا یه چیزی مثل مجوزهای دسترسی ادمینها تو گروههای تلگرامیبود! تا حدی موفق شدم، حتی یک بار نشان مدیریت چت روم رو گرفتم و عملا اختیارات تام داشتم!
اما خوشی مدیر بودن چند روزی بیشتر بر دهانم مزه نکرد. با اینکه به هدفم رسیده بودم اما متوجه شده بودم خیلی موقعیت جذابی نیست و قله موفقیت خاصی نبود.
چند سال بعد با شبکه اجتماعی تلگرام آشنا شدم اما تلگرام برای من در حد همان چککردن کانالهای عمومیخانواده پسند بود...
خلاصه کم کم بیشتر با تلگرام آشنا شدم و حاصل این آشنایی حضور ۹ ماهه من در گروهی به نام «عنتربرقیا» شد!!! اسم غلط اندازی داره اما جمع کوچک زیر ۲۰ نفر آدم معمولی با نگرشهای مختلف رو دور هم جمع کرده. همه هم سن هستیم و هم رشته ای!
تو این ۹ ماه من امیر ۲۵ تهران نبودم. هویت واقعی خودم رو داشتم و رفتار همه بچهها باعث شد بیشتر خودم رو دوست داشته باشم و از اینجانب بودن، تنفر نداشته باشم. بدون تعارف شیرین ترین و تلخ ترین خاطرههای زندگی ام رو با بچههای عنتربرقیا گذروندم.
خلاصه بعد از همه بچه بازیهای توی چت روم، کم کم دارم تو عنتربرقیا بزرگ تر میشم. امیدوارم همه دوران چت روم شون رو به خوبی تموم کنن و از دوران عنتربرقیهای زندگی شون تجربههای خوبی رو کسب کنن ;-)